مهریه

مهریه مالی است که در هنگام عقد ازدواج مرد متعهد می‌شود به همسر (زوجه) خود بپردازد. این مال می‌تواند به صورت نقدی (وجه رایج کشور)، سکه و طلا، سایر اموال منقول یا غیر منقول (ملک، خانه یا آپارتمان) باشد. این مال به عنوان دین و بدهی بر عهده زوج می باشد.باتوجه به ماده1078قانون مدنی که مقررداشته هرچیزی که مالیت داشته وقابل تملک نیزباشد میتوان مهرقرارداد.

مهریه همزمان با انعقاد ازدواج در سند رسمی یاعقدنامه ثبت می¬شود.طبق ماده1080 قانون مدنی( تعیین مقدار مهر منوط به تراضی طرفین است). از مهمترین ویژگی های این سند رسمی لازم الاجرابودن ان است. یعنی با درخواست زن از دفترخانه تنظیم سند ازدواج برای اجرای تعهدات آن از جمله مهریه، می توان به عنوان مثال مال موضوع مهریه را از همسر (مرد) درخواست کرد.مهریه چه ازنوع عندالمطالبه باشدویاعندالاستطاعه یک دین است وبرعهده مرداست برطبق قانون زن مالک مهراست ومیتواند حتی اگردوشیزه باشدتمام مهریه راتقاضاکند ودرزمان طلاق است که مهریه زن باکره نصف میشود.

مهریه از طریق ارائه دادخواست به دادگاه عمومی حقوقی خانواده که باحضوررئیس یادادرس علی البدل وقاضی مشاورزن تشکیل میشودهم قابل مطالبه است. زن می تواند در صورت تمایل با نوشتن خواسته خود توسط خود یا مشاور یا وکیل دادگستری در فرم مخصوص (همان دادخواست که بدون رعایت سایرتشریفات ایین دادرسی مدنی انجام می شود) از دادگاه محل سکونت خود یا همسرش درخواست کند که هممسر راالزام به پرداخت مهریه کند .

همچنین مهریه را می توان پس از صدور اجرائیه از طریق اداره اجرای اسناد رسمی دریافت کرد. با صدور برگ اجرائیه از دفترخانه تنظیم سند رسمی، متقاضی مهریه می تواند به اداره اجرای اسناد رسمی ثبت مراجعه و با معرفی نشانی مرد (همسر) درخواست وصول مهریه را ارائه کند. هچنان که می تواندبرای اجرای مهریه مالی اعم از وجه نقد یامال منقول (ماشین-موبایل یاغیره...)یاغیرمنقول(ملک)حساب بانکی، ، سهم یا حتی طلب قطعی وی را از دیگران برای توقیف و وصول مهریه معرفی کند.

 

بررسی موضوع مهریه

قانون مدنی در کتاب هفتم ( در نکاح و طلاق) باب اول (در نکاح) در فصل هفتم ( در مهر) مواد قانونی ۱۰۷۸ الی۱۱۰۱ را به موضوع مهریه اختصاص داده است از جمله مواد:

ماده ۱۰۷۸: هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک باشد می توان مهر قرار داد.

ماده ۱۰۷۹: مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود معلوم باشد.

ماده ۱۰۸۱: اگر در عقد نکاح شرط شود که در صورت عدم تادیه مهر در مدت معین نکاح باطل خواهد بود نکاح و مهر صحیح ولی شرط باطل است.

ماده ۱۰۸۲: به مجرد عقد، زن مالک مهر می شود و  می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید.

تبصره: چنانچه مهریه، وجه رایج باشد متناسب با تغییر شاخص قیمت الانه زمان تادیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می گردد، محاسبه و پرداخت خواهد شد، مگر اینکه زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشند.

آیین نامه اجرایی این قانون حداکثر ظرف مدت ۳ ماه از تاریخ تصویب توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با همکاری وزارت دادگستری و وزارت امور اقتصاد و دارایی تهیه و به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.

ماده ۱۰۸۳: برای تادیه تمام یا قسمتی از مهر می توان مدت با اقساطی قرار داد.

ماده ۱۰۸۴: هر گاه مهر عین معین باشد و معلوم گردد قبل از عقد معیوب بوده و یا بعد از عقد و قبل از تسلیم عیوب و یا تلف شود شوهر ضامن عیب و تلف است.

ماده ۱۰۸۵: زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط بر اینکه مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.

ماده ۱۰۸۶: اگر زن قبل از اخذ مهر به اختیار خود به ایفاء وظائفی که در مقابل شوهر دارد قیام نمود دیگر نمی تواند از حکم ماده قبل استفاده کند معذلک حقی که برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد.

ماده ۱۰۸۷: اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین می توانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند واگر قبل از تراضی بر مهر معین بین آنها نزدیکی واقع شود زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود.

 

ماده ۱۰۸۸: در مورد ماده قبل اگر یکی از زوجین قبل از تعیین مهر و قبل از نزدیکی بمیرد زن مستحق هیچ‌‌‌‌‌گونه مهری نیست ( مقررات قوانین در باب مهریه ).

ماده ۱۰۸۹: ممکن است اختیار تعیین مهر به شوهر یا شخص ثالثی داده شود در این صورت شوهر یا شخص ثالث می تواند مهر را هر قدر بخواهد معین کند.

ماده ۱۰۹۰: اگر اختیار تعیین مهر به زن داده شود زن نمی تواند بیشتر از مهرالمثل معین نماید.

ماده ۱۰۹۱: برای تعیین مهرالمثل باید حال زن از حیث شرافت خانوادگی و سایر صفات و وضعیت او نسبت به اماثل و اقران اقارب و همچنین معمول محل و غیره در نظر گرفته شود.

ماده ۱۰۹۲: هر گاه شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد زن مستحق نصف مهر خواهد بود و اگر شوهر بیش از نصف مهر را قبلا داده باشد حق دارد مازاد از نصف را عینا یا مثلا با قیمتأ استرداد کند.

ماده ۱۰۹۳: هر گاه مهر در عقد ذکر نشده باشد و شوهر قبل از نزدیکی و تعیین مهر زن خود را طلاق دهد زن مستحق مهر المتعه است و اگر بعد از آن طلاق دهد مستحق مهرالمثل خواهد بود.

ماده ۱۰۹۴: برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می شود.  ( مقررات قوانین در باب مهریه ).

ماده ۱۰۹۵: در نکاح منقطع عدم مهر در عقد موجب بطلان است.

ماده ۱۰۹۶: در نکاح منقطع موت زن در اثناء مدت موجب سقوط مهر نمی شود و همچنین است اگر شوهر تا آخر مدت با او نزدیکی نکند.

ماده ۱۰۹۷: در نکاح منقطع هر گاه شوهر قبل از نزدیکی تمام مدت نکاح را ببخشد باید نصف مهر را بدهد.

ماده ۱۰۹۸: در صورتی که عقد نکاح اعم از دائم یا منقطع باطل بوده و نزدیکی واقع نشده زن حق مهر ندارد و اگر مهر را گرفته شوهر میتواند آن را استرداد نماید.

ماده ۱۰۹۹: در صورت جهل زن بفساد نکاح و وقوع نزدیکی زن مستحق مهرالمثل است.

ماده ۱۱۰۰: در صورتیکه مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد یا ملک غیر باشد در صورت اول و دوم زن مستحق مهرالمثل خواهد بود و در صورت سوم مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود مگر اینکه صاحب مال اجازه نماید.

ماده ۱۱۰۱: هر گاه عقد نکاح قبل از نزدیکی بجهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد مگر در صورتیکه موجب فسخ، عنن باشد (عنن از عیوبی است که با پیدایی آن زن می‌تواند عقد نکاح را برهم زند) که در این صورت با وجود فسخ نکاح زن مستحق نصف مهر است.

در جامعه ایرانی بحث مهریه همواره بحث داغی بوده و هست و ودر واقع چیزی است که  حق زن می باشد و باید بگیرد.

خواننده محترم ! شما به عنوان یک خانم ایرانی چه میزان مهریه می خواهید؟ آیا واقعا این موضوع مهمترین بحث می باشد؟

در اینکه زن استحقاق مهریه را دارد و نکاح نمی تواند خالی از مهر باشد و مرد باید به زن به عنوان هدیه و نشانه علاقه هر چه دوست دارد به او بدهد شکی نیست اما در این مورد نظری است که می گوید مهریه آخرین چیزی است که باید راجع به آن صحبت شود و اگر اولین بحث مطرح شده در جلسه خواستگاری باشد و به خاطر این مورد جواب رد شنیده شود مسلما در انتخابها تردید به وجود می آید، پس حتما یک مشکل اساسی وجود دارد، مشکل اساسی اصولا شاید خود مساله مهریه نباشد، در نظر داشته باشیم که مهریه بهای یک زن نیست، اساسا اگر بخواهیم بهایی یک به یک زن خوب داده باشیم با سکه و طلا و پول و این چیزها حتی یک صدم آن را هم نمی توان پرداخت کرد، یعنی اگر مهریه میزان مهر و علاقه داماد به عروس بدانیم، تفاوتی نمی کند که یک سکه، ۱۴ سکه یا بیشتر باشد، مهم این است که مهری بین آنها وجود داشته باشد و این مساله منجر به این گردد که بنیان و پایه های یک خانواده منسجم از همان آغاز محکم و راسخ شکل گیرد.

طبق نظر سنجی که راجع به این موضوع با گروهی از زنان جامعه در سطح مختلف انجام دادم، بیشتر با این پاسخ مواجه شدم که مهریه پشتوانه مالی برای روزهای سخت و دردناک زنان که احتمالا در آینده ایشان را تهدید خواهد کرد می باشد. مطابق با مواد قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران هر انسان اعم از زن و مرد اهلیت تمتع برخوردار می باشد یعنی می تواند دارای حق شود از جمله این حقوق آن است که می تواند مالک مال شود و هر گونه تصرفی را در امور مالی خود بنماید و از این جهت هیچ تفاوتی بین زن و مرد نمی باشد، من باب مثال یکی از این حقوق مالی مهریه می باشد که طبق ماده ۱۰۷۸ قانون مدنی که پیشتر به آن اشاره گردید، « هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک باشد می توان مهر قرار داد.» و عبارت از مالی است که مرد هنگام ازدواج با زن به او می دهد، پس در حقوق ایران یکی از منابع مالی که برای زن وجود دارد، موضوع مهریه می باشد که یکی در ازدواج موقت یا صیغه به اصطلاح رایج عام و در دیگری در عقد نکاح دائم مطرح می گردد.

در ازدواج موقت یا عقد نکاح منقطع رعایت دو ضرط ضروری است که یکی تعیین مدت و دیگری تعیین مهریه می باشد که در صورت عدم ذکر مهریه در ازدواج موقت آن عقد باطل است.

اما در عقد نکاح دائم می توان مهر تعیین کرد یا پس از وقوع عقد بر میزان آن توافق نمود، عدم تعیین مهر در عقد نکاح دائم موجب بطلان عقد نخواهد بود ولی در عقد نکاح منقطع همانگونه که ذکر شد، عدم ذکر مهر موجب بطلان آن خواهد بود.

پس مهر مالی است که در هنگام عقد نکاح برای رعایت ضوابط شرع و رسم و عادت از طرف مرد به زن پرداخت می گردد و صداق، صداقیه، کابین و فرض نامیده می شود. مهر عند المطالبه است یعنی به محض انعقاد عقد نکاح، زوجه مالک آن می شود و این مالکیت نسبت به نصف مهر مستقر و در نیمی دیگر متزلزل است. لذا نهاد مهر در حقوق ایران مبتنی بر سنت و مذهب است و نظیر ان در حقوق غربی یافت نمی شد. گرچه تعیین مهرهای سنگین که به تازگی معمول شده عیوبی دارد و به ویزه می توان آن را سدی در راه تشکیل خانواده محسوب داشت لیکن نباید این نکته را از نظر دور داشت، مهر که از جانب مرد به زن داده می شود می تواند کمبود سهم الارث زن را در حقوق ایران تا حدی جبران نماید.

همچنین مهر در عرف نشانه ارج و احترامی است که مرد برای زن قائل است و مظهر تعهد شوهر برای تامین زندگی زن می باشد همچنین گاهی مهر که معمولا هنگام انحلال ازدواج مطالبه می شود، مانع گسترش پیوند زناشویی می گردد و تضمینی برای دوام ازدواج به شمار می آید.

مهر بر خلاف آنچه بعضی از غربیان تصور کرده اند و برای ما تعجب آور است برای فروش زن نمی باشد، زیرا هیچکس نمی تواند خود یا دیگری را در مقابل مالی بفروشد وا زهنگامی که برده فروشی لغو شده انسان هیچگاه موضوع حق واقع نمی شود، بلکه همیشه طرف حق است. همچنین در خرید و  فروش قیمت باید هنگام معامله معین و معلوم باشد وگرنه قرارداد باطل خواهد بود معهذا در نکاح دائم همانطور که قبلا نیز گفته شده تعیین مهر شرط صحت قرارداد نیست و ممکن است نکاح بدون تعیین مهر واقع گردد. در این صورت است که زن پس از نزدیکی مستحق حق المثل خواهد بود.

در اینجا بد نیست که به انواع مهر به صورت مختصر اشاره گردد:

مهر السنه : مهری است که پیامبر برای حضرت فاطمه مقرر فرمودند و آن عبارت است از ۲۶۲.۵ مثقال پول نقره مسکوک.

مهر المسمی: مالی است که به عنوان مهر در عقد نکاح ذکر می گردد و مورد توافق زوجین است. یعنی هرگاه مهر در عقد ازدواج تعیین شده باشد، آن را مهر المسمی می گویند. این اصطلاح از  فقه اسلامی گرفته شده و  در ماده ۱۱۰۰ قانون مدنی به کار رفته اما خود قانون آن را تعیین نکرده است . لیکن با استفاده از مواد مختلف قانون مدنی و با توجه به فقه اسلامی می توان گفت: مهر المسمی عبارت از مال معینی است که به عنوان مهر با توفق زوجین تعیین می شود یا شخصی که زوجین انتخاب کرده اند معین می کند.

مهر المثل : در عقد نکاح می توان مهر تعیین نکرد و زوجین پس از وقوع عقد با توافق مهر را تعیین نمایند در این صورت اگر قبل از تراضی طرفین نزدیکی واقع شود زوجه مستحق مهر المثل است که با توجه به وضعیت خانوادگی و با در نظر گرفتن شرایط و اوصاف نزدیکان زوجه تعیین می گردد.

مهر المتعه :‌ چنانچه  در عقد نکاح مهر تعیین نشود و زوج مصمم باشد که زوجه را قبل از وقوع نزدیکی طلاق دهد مقداری را به عنوان مهر تعیین و به زوجه پرداخت می نماید که با توجه به وضعیت مالی زوج صورت می گیرد.

اما معضل مهریه های بالا و نجمومی که پیشتر نیز به صورت مختصر به آن اشاره گردید، خود مقوله دیگری است که در جامعه ما رایج گردیده و این موضوع را مطرح می کند که احتمالا یکی از دلایل وقوع طلاق که همه ساله طبق آمارهای ارائه شده به طرز چشمگیری رو به فزونی نهاده است، بحث مهریه می باشد که ازدواج را برای جوانان به یک آرزوی دور و سخت مبدل نموده است.

لذا چنانچه خود موضوع مهریه منجر به طلاق شده و بره راحتی بنیان یک خانواده را متلاشی سازد، اصولا سرگفتن چنین ازدواجهایی اشتباه محض می باشد، کما اینکه در این میان مهریه های سنگین نیز مزید بر علت شده و به فروپاشی خانواده با قدرت هر چه تمامتتر دامن می زند.

با اینهمه چندی پیش معاون مجتمع قضائی خانواده از افزایش طلاق های توافقی میان زوجین هشداری جدی جهت سست شدن بنیان خانواده هاست و خاطر نشان کرد باید دلایل افزایش آمار طلاق های توافقی مورد ارزیابی قرار گیرد و با برنامه و سیاست گذاری های اصولی به دنبال کاهش معضل در جامعه باشیم، چه بسا اغلب زمانی که به دلیل دریافت مهریه به دادگاه مراجعه می کنند خواستار طلاق نیزهستند اما درصدی از آنان با وجود دریافت مهریه به زندگی خویش ادامه می دهند و از طلاق منصرف می شوند. وی متذکر شد: بررسی ها نشان می دهد اغلب زمانی که به قصد اخذ مهریه به دادگاه مراجعه می کنند مهریه خود را به صورت کامل دریافت می کنند ودرصدی از آنان به دلیل ممانعت فرد از پرداخت مهریه به حق قانونی خود نمی رسند و تنها بخشی از مهریه خود را دریافت می نمایند.

اما از هرچه بگذریم در رابطه با موضوع مهریه شنیدن دیدگاه های چند تن از بانوان جامعه خالی از لطف نخواهد بود.

خانم محترمی اینگونه بیان کردند که : مهریه پشتوانه مالی برای یک زن می باشد که اگر احیانا در زندگی مشترکشان در آینده اتفاقی افتاد، مشکلی از این حیث ایشان را تهدید نکند پس اگر داماد توانایی پرداخت داشته باشد هر میزان بالاتر باشد به همان مراتب نیز بهتر است.

دیگری گفت : زمانی که می خواهند برای دختر خانم مهریه تعیین کنند، می گویند هر چه باشد قبول است و مهریه را که داده و چه کسی گرفته است، این در صورتی است که در صیغه عقد جاری می شود ه مهریه عندالمطالبه است، پس اگر به این صورت بیان گردد، خود مساله ازدواج دچار مشکل می شود و از نظر شرعی اشکال اینجاد می نماید، یعنی از جهت شرعی اگر مردی در هنگام توافق بر میزان مهریه قصدش نپرداختن آن باشد عقد نکاح صحیح نخواهد بود و مرد مرتکب گناه ارتباط نامشروع خواهد شد البته فقط مرد و در پایان متذکر گردیدند که مهریه فرصتی برای زن تا پشتوانه ای داشته باشد که مرد به راحتی از احساس مردانگی خویش سوء استفاده نکند.

اما در جامعه ایرانی زمانی یک زن می تواند مهریه اش را بگیرد که کار به طلاق کشیده شود و زن نمی تواند در عین واحد هم با همسرش زندگی کند و هم مهریه اش را بگیرد. در این مورد اصلا کیفیت مهریه یعنی سبک و سنگین بودن آن مد نظر نیست منظور کمیت  و نحوه پرداخت مهریه ای است که زن ایرانی با توسل به زور می تواند حق قانونی خویش را اگر توانست بگیرد.

طبق تحقیقاتی که در این مورد انجام داده ام، از میان ۵۰ نفر تنها با یک مورد مواجه شدم که با خواسته همسرش مهریه اش را دریافت کرده است.

لذا موضوع مهریه و همچنین اثاث البیت که همان جهیزیه است و بد نیست که در اینجا هر چند کوتاه به آن هم اشاره گردد، در شرع هر دو به عهده مرد می باشد اما در کشور ما رسم بر این است که جهیزیه را معمولا باید دختر تهیه کند، البته مساله را نیز نباید خالی از ذهن داشت که مناطقی نیز وجود دارند که اصولا خانم جهیزیه نمی برد و آن را داماد تهیه می کند، لیکن اگر بخواهیم مساله را از لحاظ شرعی مرح کرده باشیم، به صورت قانونی و شرعی هیچ مردی نمی تواند همسرش را به تهیه اثاث و لواز منزل مجبودر کند کمااینکه این مساله تقریبا در اکثر کشورهای عربی و مسلمان نشین اجرا می شود. با اینهمه در جامعه ایرانی این امر به عنوان یک رسم پذیرفته شده که خانواده عروس را برای کمک داماد جهیزیه را تقبل می کنندو هیچ شکی در این مورد نیست.

همچنین در اسلام حکمی است در مورد عقد شرعی( مانند نذر، ازدواج و ...) که اگر شرطی بر آن عقد مترتب باشد و برای فرد ممکن نباشد آن عقد خود به خود باطل است ، به همان ترتیب ازدواج هایی که با مهریه ای سکه به عنوان مثال به تعداد تاریخ تولد فرد و امثال اینکه عموما توانایی پرداخت برای فرد بسیار دشوار و یا غیر ممکن می باشد، خود به خود باطل است، البته عاقد نیز به لحاظ حقوقی بلکه از نظر اخلاقی مسئول است و باید متذکر شود.

در حال حاضر مهریه  تا سقف ۱۱۰ سکه عندالمطالبه و باقیمانده آن عندالاستطاعه می باشد. در هر صورت این تهدید نیز تاثیری در رفع اختلافات زوجین نداشته و ملاک خوشبختی و معیار تشکیل یک زندگی مشترک هدفدار به مهریه و یا به عنوان مثال به جهیزیه کامل و لوکس بستگی ندارد و زندگی که در آن عشق نباشد، عاطفه نباشد چه بسا که هرچه سریعتر به جدایی ختم گردد حتی بدون دریافت مهریه.

همچنین میزان تعیین مهریه در جامع ما بستگی به شرایط خانواده ها دارد.عدم دریافت مهریه در جامعه ما مصداق بانوانی است که استقلال مالی دارند، خانمی که هیچ تضمینی در زندگی آینده اش جز دریافت مهریه برای او وجود ندارد پس از مطلقه شدن چگونه می تواند بار مصائب زندگی را به دوش بکشد.

در پایان اشاره به این مطلب از خانم دکتر نیره توکلی جامع شناس خالی از لطف نمی باشد:

موقعی که اصلا سنگ اول کج نهاده شده تا ثریا کج می رود دیگر، اصلا وقتی به ازدواج از این زاویه نگاه کنیم که قرار است یک نفر خریداری باشد و دیگری فروشنده، موضوع مهریه پیش می آید. برای اینکه اگر بر پایه این نگرش باشد که قرار است اینها هر دو زندگی شان بر اساس تفاهم و مساوات ادامه یابد و اینکه هر چیزی پس از زندگی مشترک به دست آوردند با هم تقسیم کنند اگر اساس بر این مبنا باشد و اینکه هیچ کدام حق ندارد بدون دلیل دیگری را طلاق بدهد یا ترک کند و یا با کس دیگری باشد اینها همه مسائلی است که آن تضمینی را که اسمش مهریه است ایجاب کرده حالا مسلم است که از آن سوء استفاده هایی پیش می آید و سعی می شود که این کالا گران فروخته شود، وقتی این کالا گران ران فروخته شود مهریه بالا و نجومی پیش می آید که در بسیاری ا مواقع برای بسیاری از پسران جوانی که میخواهند زندگی مشترک داشته باشندحکم چک بی محل را پیدا می کند. بنابر این وقتی با این نگرش زندگی شروع می شود، این مشکلات را هم ایجاد می کند و اگر در چهارچوب خانواده و در ازدواج حقوق دو طرف رعایت بشود، هیچ وقت نیازی نیست که کسی سر دیگری را با مهریه کلاه بگذارد ویا در بعضی مواقع به صورتی باشد که دیگر ببینند سوءاستفاده به جایی رسیده که باید برای آن سقف تعیین کنند یا مالیات بگیرند. بنابراین قضیه را اگر اساسی تر نگاه کنیم، اصولا خود مهریه باید حذف شود و این در صورتی است که حقوق زنها هم همانطور که شایسته هر انسان عاقل و بالغ است رعایت شود.